English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (44 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
unexploded U منفجر نشده
unleached U سفید نشده
unbowed U سر کوب نشده
unlicked U لیسیده نشده
uncounted U شمرده نشده
unaccomplished U انجام نشده
undeeded U در سندقید نشده
undefined U تعریف نشده
uncoditioned U شرط نشده
uncoditioned U قطعی نشده
vacant U اشغال نشده
uncleared U ترخیص نشده
undirected U هدایت نشده
unoccupied U اشغال نشده
uncircumcised U ختنه نشده
undisiplined U تربیت نشده
unguarded U حراست نشده
unbacked U رام نشده
unsought U کاوش نشده
unspotted U ننگین نشده
unwashed U شسته نشده
unworn U کهنه نشده
unworn U استعمال نشده
wound less U زخمی نشده
unconnected U وصل نشده
unearned U کسب نشده
unguarded U حساب نشده
unpublished U چاپ نشده
unpublished U نشر نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unquestioned U بررسی نشده
unquestioned U بحث نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
unaccommodated U فراهم نشده
unthickened U تغلیظ نشده
unstudied U مطالعه نشده
unnormalized U هنجار نشده
unpolished U پرداخت نشده
unpremediated U تصور نشده
virgins U استفاده نشده
virgin U استفاده نشده
unread U خوانده نشده
unsaturate U اشباع نشده
unsaturated U اشباع نشده
unsaved U پس انداز نشده
unset U ثابت نشده
unshod U نعل نشده
unsight U دیده نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
savaging U رام نشده
outstandingly U واریز نشده
outstanding U پرداخت نشده
outstanding U تصفیه نشده
outstanding U وصول نشده
outstanding U واریز نشده
unchanged U عوض نشده
unmitigated U کاسته نشده
uncharted U اکتشاف نشده
unbroken U رام نشده
unsettled U تصفیه نشده
unabridged U کوتاه نشده
unabridged U تلخیص نشده
uncommitted U تقبل نشده
undisturbed U مختل نشده
outstandingly U وصول نشده
outstandingly U تصفیه نشده
savages U رام نشده
savaged U رام نشده
savage U رام نشده
unadulterated U مخلوط نشده
unattached U توفیق نشده
unattached U اعزام نشده
uninvited U دعوت نشده
unpaid U پرداخت نشده
unbidden U دعوت نشده
unalloyed U الیاژ نشده
uncontrolled U کنترل نشده
uncontrolled U مهار نشده
outstandingly U پرداخت نشده
unfulfilled U انجام نشده
unfulfilled U اجرا نشده
increate U افریده نشده
inedited U منتشر نشده
inedited U چاپ نشده
inextinct U نیست نشده
uncut U قطع نشده
unfinished U تمام نشده
innascible U زایده نشده
intemerate U بی ناموس نشده
opens U واریز نشده
opened U واریز نشده
open U واریز نشده
non switched line U خط گزینه نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
roughdry U اطو نشده
tenantless U اشغال نشده
in sheets U صحافی نشده
in quires U صحافی نشده
haggard U رام نشده
uncut U بریده نشده
uncut U از هم جدا نشده
unclaimed U مطالبه نشده
unabated U کاسته نشده
unsung U خوانده نشده
unsung U ستایش نشده
unsung U سروده نشده
sightless U دیده نشده
unseen U مشاهده نشده
unseen U مکشوف نشده
unasked U سوال نشده
autochthonous U جابجا نشده
imperforate U منگنه نشده
the date was not specified U نشده بود
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U کنترل نشده
unexamined <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
uninspected <adj.> U کنترل نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
inviolate U نقض نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
unaudited <adj.> U بررسی نشده
unchecked <adj.> U بررسی نشده
unevaluated <adj.> U بررسی نشده
unexamined <adj.> U بررسی نشده
uninspected <adj.> U بررسی نشده
untested <adj.> U بررسی نشده
unaudited <adj.> U تست نشده
unchecked <adj.> U تست نشده
unevaluated <adj.> U تست نشده
unexamined <adj.> U تست نشده
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
untested <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U تایید نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
unchecked <adj.> U تایید نشده
untested <adj.> U تست نشده
unevaluated <adj.> U تایید نشده
unexamined <adj.> U تایید نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U تایید نشده
untested <adj.> U تایید نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U تست نشده
unverified <adj.> U کنترل نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
unverified <adj.> U ارزیابی نشده
unissued <adj.> U منتشر نشده
inexact U درست نشده
unbleached <adj.> U سفیدگری نشده
unverified <adj.> U تایید نشده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
unverified <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U بازرسی نشده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com